محل تبلیغات شما

ما دهه شصتی ها تا همین جای راه هم که اومدیم کم سختی ندیدیم! به دنیا اومدن توی بحبوحه جنگ، کودکی توی فقر و بازسازی های بعد از انقلاب و جنگ، مدارسی که معلماش صاحب اختیار بچه ها بودن و کتک زدن چند نفر هر روز تفریحشون بود، بخاری های نفت سوز فرسوده، تنبیه های عجیب و غریبی مثل ایستادن نیم ساعت با پای روی برف، کلاغ پر، هراس در آوردن کمربند معلم فقط به خاطر فراموش کردن دفتر تکالیف در خانه، بعضا برگزار شدن کلاس های یک سال تحصیلی توی مسجد یا منزل یکی از اهالی روستا به دلیل زیاد بودن دانش آموز و کمبود کلاس، ممنوعیت استفاده از کتابهای راهنما و گام به گام در حد ممنونعیت حمل تریاک، ممنوعیت تیله بازی، دبیرستانی که دقیقا در زمان رسیدن ما بهش نظام جدید شد و تا شکل و ساختار گرفت پدرمون در اومد، بدون کلاس کنکور و بدون دسترسی به منابع آزمون سراسری، انصافا دوران دانشجویی خوبی داشتیم و از حق نگذریم گمون نمیکنم دیگه تو تاریخ ایران دوران دانشجویی دهه 80 تکرار بشه، چه از نظر امکانات، ارزانی، روابط، بار علمی اساتید و ، تا فارغ التحصیلی که آغاز همه نگرانی ها و دلهره ها بود، تا جایی که معاون اول رییس جمهور دهه شصتی ها رو مشکل جامعه خطاب کرد! سیلی از فارغ التحصیلان دانشگاهی روانه جامعه شدن و به خاطر ت های غلط، تقریبا همه با مدرک ارشد یا دکتری تقاضای مشاغل پشت میزی و هیئت علمی داشتند و جامعه خالی شد از نیروهای فنی و سرشار شد از فارغ التحصیلان عمدتا بی تجربه و بیسواد! تا اینجای راه رو که اومدیم! دو سه نفر از دوستان از وجود یاس تو حرفای من صحبت کردن! اما حقیقت امر اینه که من به افقی که توی سی سالگی برای خودم تصور کرده بودم نرسیدم! من مثل بقیه بچه ها نمیخاستم وقتی بزرگ شدم پلیس و خلبان و پزشک بشم که واقعیتش اصلا از این سه شغل خوشم نمیومد! اما به همون آینده ای که توی ذهن کودکی و نوجوانی و جوانی خودم داشتم هم نرسیدم! نه اینکه جایی کم گذاشته باشم! من از کلاس اول ابتدایی تا سال آخر دکتری دانشگاه بدون حتی یک ترم وقفه همیشه جزء دو نفر اول کلاس و عمدتا نفر اول بودم و در برخی سالها بخصوص دوران ابتدایی و راهنمایی، همیشه نفر اول کل مدرسه بودم. من چهارسالگی رومه و قرآن میخوندم و تقریبا هشت سالگی، بدون هیچ کلاسی، واژه های انگلیسی رو میخوندم بدون اینکه معنیشون رو بدونم. معلمای مدرسه زمانی که من کلاس اول بودم و هنوز فقط کلمه آب و بابا رو بهمون درس داده بودن، منو میبردن سر کلاس پنجم تا غلطهای املای بچه های این کلاسها رو بگیرم و بابت هر غلطی که تشخیص میدادم یه پس گردنی میخوردن بیچاره های مظلوم . من درسهای فارسی که هیچ، درسهای علوم و اجتماعی و . رو هم از حفظ سر کلاس میخوندم! من بدون هیچ کلاس و منابع کنکور و در همون سال اول رتبه 2000 کنکور سراسری رو آوردم و به خاطر اشتباه در انتخاب رشته، راهی ذوست داشتنی ترین رشته دنیا شدم!!!! من در دانشگاه هم همیشه رتبه اول یا دوم بودم و در آزمون ارشد رتبه اول کشور شدم! ارشد و دکتری رو در دانشگاه تهران گرفته و 16 یا 17 مقاله معتبر چاپ کردم! من چکار نکردم که باید میکردم؟ از اینها بگذریم!

من این روزها دارم به این فکر میکنم که دهه شصتی ها در ادامه، مسیر به مراتب سخت تری نسبت به نیمه اول زندگیشون دارن! سیل بیکاری توی این شرایط اقتصادی و رفتن به سمت سنین بزرگسالی و کهنسالی! فرار افراد فرهیخته توی صنفهای مختلف از اساتید خوب دانشگاه تا نخبه های فنی، داوران، فوتبالیستها، سرمایه دارها و . از کشور که خودبخود باعث نزول سطح فرهنگی، افزایش ناامنی و فساد، بی اعتمادی و . خواهد شد، مشکلات سلامتی که قطعا از این سن به بعد گریبان گیر دهه شصتی ها خواهد شد و مشخص نیست که دولت اصلا آماده رسیدن این جمعیت بالا به سنین کهنسالی هست یا خیر و هزار مشکل دیگه که شاید الان به ذهن من نیاد! 

من هنوز معتقدم کشور ما اینقدر ثروتمند هست که شایسته شرایط به مراتب بهتری نسبت به الان هست! مردم ما اینقدر تلاشگر، زحمتکش و انعطاف پذیر هستن که در صورت حمایت و شفافیت میتونن کشور رو از این وضعیت نجات بدن! شرایط فرهنگی ما از مسائل عمومی و پیش پا افتاده مثل آشغال ریختن تو خیابون، تخریب جنگل و مرتع و تا حجاب و پوشش و خودباختگی فرهنگی و غرب گرایی رو میشه با ت های درست و سنجیده، نه با تحجر و تحکم، درست کرد! استفاده از منابع رایگانی که هر روز داره از دست میره خیانت به این خاک هست! انرژی خورشیدی که امروز در اختیار ماست و بخش اعظم خاک کشور ما مستعد استفاده از اون هست، ارزوی اروپایی هاست و ما بدون برنامه داریم از کنارش میگذریم و سر خودمون رو به استخراج و فروش نفت گرم کردیم! صنعت توریسم با وضعیتی که کشور ما داره میتونه به صنعت اول یا دوم کشور تبدیل بشه چرا که ما هم در بخش تاریخی و هم در بخش مذهبی استعداد بسیار خوبی برای توریسم و گردشگری داریم اما متاسفانه به خاطر مسائل متحجرانه بخش تاریخی رو تقریبا به طور کامل از دست دادیم! به چشم میبینم که توریستهای خارجی رو شال سرشون میکنیم و اونها با حجاب کامل مجبورن کنار دختران سر خودمون راه برن! ما کشور ثروتمندی هستیم و میتونیم شرایط رو تغییر بدیم! اما تا زمانی که نگرش ما به منابع کشور و مسائل مختلف زندگی مردم به این شکل هست، اوضاع روز به روز بدتر خواهد شد. من امیدوارم با ورود دهه شصتی ها به پست های مهم کشوری، این بار دهه شصتی ها ناجی کشور باشن، نه مشکل کشور. 

شبا که ما میخوابیم آقا پلیسه هم میخوابه

دهه شصتی های بدبخت!!!

برداشت گندم از مزرعه نمونه کرج، 12 تن گندم در هکتار

رو ,های ,کشور ,اول ,ها ,دهه ,دهه شصتی ,شصتی ها ,به خاطر ,به این ,استفاده از

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

یک فنجان عشق گرم